میم مثل مادر

چقدر وقتی که تو بودی ارامش بود...

امنیت بود ... احساس قشنگ مهم بودن بود ...

افتاب بود ... مهتاب بود ... من بودم و تو بودی...

عشق بود ... اشک بود ... لبخند بود ...

قهر بود ... دلجویی هم بود...

ولی حالا فقط من هستم و تمام خاطراتم...

اما دیگه تو نیستی... 

نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۰/۰۷/۱۴ساعت توسط قاصدک من|


آخرين مطالب
» وداع
» توییتر
» قاصد عشق....
» چشم بد...
» دوباره امشب...
» حال آسمان بد بود...
» پاییز و ماه هایش...
» شهریور...
» امان از این دل تنهای من...
» 15 دهمین...
Design By : Pars Skin